Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* /*]]>*/ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;}

                                       پنج سکانس

 

 سکانس اول ( این یک سکانس کوتاه و 12 کلمه ای است )

 این چند قطره باران ، هدیه من به تو که ساده زندگی می کنی .

 سکانس دوم ( توضیح لازم نیست )

 یک ربع مانده تا سرریز شوم از ...  . کفش هایم را می پوشم ، همان کفش هایی که از جنس پاییزند . در لباس های گرم و لطیف خیالم غرق می شوم . می روم به همنشینی دوباره پنجره رو به خیابان آشنا . وقت آشتی با کاغذ های بی تاب است که هر روز سعی می کنم اشتیاق شان را برای نوشته شدن نادیده بگیرم . من مقاومت می کنم تا ننویسم اما پاییز نمی گذارد مقاوم بمانم . تسلیم می شوم و خوشحال . خوشحال می شوم از این تسلیم ناخواسته .

 سکانس سوم ( می خواهم انتظار در وجودت فوران کند )

 رازی در تار و پود وجودم جا خوش کرده که می خواهم عذرش را بخواهم تا دیگر راز نباشد . اما قبل از افشای آن ، بگذار یک سکانس  دیگر بنویسم . به انتظارش می ارزد . باور کن !

 سکانس چهارم ( خواهش می کنم یک لحظه از فکر راز بیا بیرون و به این سکانس توجه کن . خواهش می کنم . متشکرم )

 نادیده گرفتن مهربانی ، خیلی بد است _ بدتر از کتاب نخواندن _ و بدتر از آن ، تظاهر به نادیده گرفتن مهربانی ست . این که یک نفر ، به شیوه خودش _ روی این سه کلمه تمرکز کن : به شیوه خودش _ مهربانی می کند و تو آن را نادیده می گیری و یا تظاهر به این کار می کنی ، خیلی بد است . حتی خورشید هم تاب دیدنش را ندارد . دیروز داشتم با درخت روبه روی پنجره رو به خیابان آشنا _ همان که امروز یکی از برگ های خوش رنگش افتاد و مرا برای یک ساعت درگیر خودش کرد _ صحبت می کردم . در این مورد با هم توافق داشتیم که : حتماً ضرورت ندارد که همه انسان ها ، با خنده و صحبت و شوخی و ... مهربانی شان را ابراز کنند . خیلی وقت ها سکوت ، فریادی از جنس مهربانی را در بر دارد . سکوت فقط یک نمونه از هزاران هزار نوع مهربانی است . خ.ب فکر کن ... ببین چند بار با چنین مهربانی روبه رو شدی و قضاوت اشتباه کردی و نادیده گرفتی و تظاهر به نادیده گرفتم کردی ؟!

 سکانس پنجم ( ! )

 این سطرها واقعاً نیاز به مکث دارند ، حالا بهتر شد . یک نفس عمیق می کشم . رازی را که می خواهم با تو درمیان بگذارم خیلی خیلی مهم است ، ( مهم تر از برگ خوش رنگی که امروز از درخت جلوی پنجره افتاد و مرا برای یک ساعت در گیر خودش کرد ) دوستت دارم ! تویی که این سطر ها را میهمان چشم هایت شده اند ، ناخودآگاه.

مجله موفقیت