دریاچه ی نقره ای
دیدی که خون ناحق پروانه، شمع را ***چندان امان نداد که شب را سحر کند
فاصله
بهانه می گیری:
دستم به 'دامانت' نمی رسد...!!!
: کوتاه ترش کن!!
آبرو سیری چند؟!!!
+
نوشته شده در شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 10:46 توسط سارا برنجکار |
سفر ایستگاه
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
ومن چه قدر ساده ام
که سال های سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و هم چنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام
کپی برداری از مطالب این وبلاگ بدون اطلاع نویسنده و ذکر منبع پیگرد قانونی دارد!
(س.ب)
لطفا اسپیکرهاتون رو هم روشن کنید :)
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
آذر ۱۳۹۲
شهریور ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۸۹
مهر ۱۳۸۹
شهریور ۱۳۸۹
مرداد ۱۳۸۹
خرداد ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۳۸۹
فروردین ۱۳۸۹
اسفند ۱۳۸۸
بهمن ۱۳۸۸
دی ۱۳۸۸
آذر ۱۳۸۸
آبان ۱۳۸۸
مهر ۱۳۸۸
شهریور ۱۳۸۸
مرداد ۱۳۸۸
تیر ۱۳۸۸
خرداد ۱۳۸۸
فروردین ۱۳۸۸
اسفند ۱۳۸۷
دی ۱۳۸۷
آذر ۱۳۸۷
مهر ۱۳۸۷
شهریور ۱۳۸۷
پیوندها
رویاهای رها- سمیه برنجکار
-مریم پیله ور-
رضا نیکوکار
آرش پورعلیزاده
هانی ملک زاده
Astronomy2
پانته آ صفائی
پرسه های موازی
کافه برفی
ثانیه های خالی1
من هيچ او همه
پاییزه
دخترک و روبان قرمز
برگ های پاییزی
مرگ آمیغ
...:::امتداد:::..
اشک آسمون
عشق پر زده
::دخترک نقره ای::
عاشق اما دل شکسته
دنيای خیال پل
محکوم به تبعید گاه تنهایی
یادداشت های یک انسان
مرز پر گهر
من وتنهایی تو ودست نوشته ها
امیر خان پرور
ری را جویباری
نیما فرقه
"لیلایی ترین دستخط مجنون..."
محدثه میرجعفری
سجاد حقیقت شناس
ساجده جبارپور
باد در نارنجستان
محمود غیاثی
مارال عباسی
مجید هادی
BLOGFA.COM